Sunday, July 20, 2008

ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار


ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار

با درود به شما آغاز می کنم. خوش آمدید ، قدم رنجه فرمودید ، سپاس و درود بیکران مرا ، پذیرای دل مهربانتان کنید.

گر چه هر روز و هر لحظه انسان متحول می شود و انسان نوی می گردد ول از بابت آشنایی و همدلی بیشتر، آنچه را که اکنون به آن باور دارم را بیان می کنم. خوشبختانه محی الدین ابن العربی یکی از عرفای بزرگ کار مرا ساده نموده است پس با سخنان این بزرگوار شروع می کنیم.

لقد کنت قبل الیوم انکر صاحبی

اذا لم یکن دینی الی دینه دانی

وقد صار قلبی قابلا کل صوره

فمرعی لغزلان و دیر لرهبان

و بیت لاوثان و کعبه طائفان

والواح تورات و مصحف القرآن

ادین بدین الحب انی توجهت

رکائبه ارسلت دینی و ایمانی

ترجمه ی این شعر برای آن دسته از عزیزانی که فارسی برایشان گویا تر است، را در اینج مرور می کنیم :

پیش از این اگر دین دوستم با دین من نزدیک نبود ، او را انکار و مزمت می کردم.

اما امروز صفحه دل من پذیرای هر صورتی شده است. چراگاه آهوان است و صومعه ی راهبان .

و خانه بتان و کعبه ی طائفان و الواح تورات و اوراق قرآن.

دین من عشق است و هر جا آن قافله برود من هم دین و ایمان خود را به آن سو می فرستم.


شاید بتوان گفت بیانیه حقوق بشر هم مکمل چنین ایده ای باشد.

از طرفی من نمی توانم تمام مردم و تمام موجودات ، حتی خاک و سنگ و ... را دوست نداشته باشم. برای من بسیار مشکل است که حتی به دشمن خودم هم ارادت نداشته باشم ، زیرا اگر او می دانست که من چقدر او را دوست دارم ، بیشترین دوستی ها و محبت ها را در حق من روا می داشت.به همین علت دوستان بسیار زیادی با عقاید بسیار متفاوت دارم . معتقد هستم دشمنی یعنی ضعف ، ناتوانی و نادانی. آنهایی که دلشان پر از عشق و مهر است انسان های بسیار قوی هستند و زاینده ی دانایی می باشند. آنها انسان های خلاق ، بشاش ، دوست داشتنی ، با اعتماد به نفس بسیار حیرت آور و دارای بسیاری از ویژه گی های یک انسان نمونه هستند.

یکی از دلایلی که کوه و بیابان ها را به شهر ها ترجیح می دهم ، یکی شدن و هماهنگی با طبیعت است و از طرفی با انسان های پاکی روبرو می شوم که به خاطر دیدن آنها راه های طولانی و خطر ناک تحمل پذیر می شود. نمونه آن ها را در عکس ها خواهید دید. بیشتر آنها انسان های خوب بومی مناطق مختلف هستند. مانند آن پیرمردی که اهل روستای سر رود نزدیک ارتکند هست و در آن آفتاب داغ سیب تعارفمان کرد. او حدود هزار درخت کاشته است که خیلی ها از آن بهره می برند و حدود هفتاد سال دارد.همین گونه حاج رمضان باقری و حاج غلام فرزانه و خانواده ی محترم این عزیزان در روستای مایان یا حسین آقا و پسر های زحمت کش ایشان که اهل روستای دهبار هستند ، بی بی که در دل کو ه های بینالود زندگی می کند و یا حسن آقا و حبیب آقا اهل جاغرق و خانواده محترم شوکتی مخصوصاً مادر مسن خانواده که مهربانانه هر وقت ما را می بینند با محبت بی دریغ خود ما را شرمنده می سازند که اهل کنگ می باشند و صد ها دوست دیگری که انسان های شریفی هستند و بدون اینکه هیچگونه آشنایی قبلی با من داشته باشند ، محبت و خلوص یک انسان وارسته را از دیگر انسان ها ، دریغ ندارند.

من یک عمر در بهشت وطنم زندگی کرده ام ، با اینکه به کشور های زیبا با مردمانی خوب هم روزگاری را سپری نموده ام ولی با تمام مشکلاتی که همه ی مردم دنیا می دانند در ایران وجود دارد، باز هم وطن خودم را به هر جای دیگری ترجیح داده ام . لذا دوست دارم مردم دنیا را نیز در لذتی که در این وطن غریب مانده و مظلوم واقع شده ، می برم ، شریک کنم. وطن من بهترین جاذبه های دیدنی دنیا را دارد ولی اعتراف می کنم متولیان و مدیران کارآمد کم دارد و ما مردم مجبوریم با تلاش بیشتر ، غفلت ها و ندانم کاری های این عزیزان را جبران کنیم و با مراوده سازنده تر آنها را تشویق کنیم تا کمی بیشتر به فکر ایران بزرگ باشند و به آنها بقبولانیم برازنده ی یک انسان نیست که فقط نام یک مدیر ، یک استاندار ، یک شهردار ، یک ... را یدک بکشند و با تمام اختیارات و امکاناتی که دارند ، توانایی ایجاد تغییرات مطلوب و سازنده ای را نداشته باشند. اگر کسی با این امکانات نتواند اثر ماندگار و مفیدی در دنیا بگذارد که نام او را جاودانه کند ، هر که هست جز یک موجود مفلوک چیزی نخواهد بود . لذت بسیاری از خدمت ها ، بیشتر از زر اندوزی ، باند و باند بازی و پست و مقام هایی است که برخی افراد دارند.